آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

بدون عنوان

تولد پروانه ای آرمیتا عسلی     تولد                         تولد   تولــــدت مبــــارک      تولـــــدت مـــبارک بیا شمعا رو فوت کن که صــــــد سال زنده باشی تولد  تولد  تولدت  مبارک ، مبارک  مبارک  تولدت  مبارک   بیـــــا شمـــعا رو فوت کـــن  که صـــد سال زنــــده باشی    تولدت مبارک تولدت مبارک       تولدت مبارک تولدت مبارک   تولدت مبارک تولدت مبـارک &nbs...
22 اسفند 1391

تولد بابایی مهربون - تشکر ویژه از دوستان گلم

تولد بابایی مهربون - تشکر ویژه از دوستان گلم     تو وجودت واسه من یه معجزه ست مثل تو هیچ کجا پیدا نمیشه روز میلاد قشنگت میمونه توی تقویم دلم تا همیشه تولدت مبارک امروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز  جدید می‌سراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربان‌ترین در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرو...
22 اسفند 1391

جشن تولد کوچولو - دیدار با آرشیدا دوست وبلاگی _ یه روز خوب جمعه

جشن تولد کوچولو - دیدار با آرشیدا دوست وبلاگی _ یه روز خوب جمعه سلام بهونه قشنگم برای نفس کشیدنم  عزيزم روز۱ اسفند برات يه تولد کوچولو برات گرفتم يه کيک درست کردم با ماماني جشن گرفتيم دختر خوشگلم مگر گذاشتي ازت عکس بگيرم همش در حال شيطنت بود يا دست به کيک ميزدي يا شمع ها تا روشن ميکردم زود فوت ميکردي شايد نزديک ۳۰ تا عکس گرفتم۵ تاش خوب شده کمي ماشالله خيلي شيطون شدي دست به هر چيزی ميزني هر جا که ميريم از موقعي وارد ۲سال شدي خيلي ماشالله شيطون تر بلبل زبون شدي چند تا شعر هم ياد گرفتي بعدا ميام مينويسم ۳ اسفند شب با بابايي رفتيم پاساژ کارون با چهارمين دوست وبلاگيمون آشنا شديم  زهره ج...
22 اسفند 1391

تولد 2 سالگی گل زندگیم

تولد 2 سالگی گل زندگیم     تولدت مبارک تک بهار زندگیم   دختر زیبایم چقدر زود گذشت این۲۳ماه  که هر لحظه با تو بودن برام دنیایی ارزش داشت انگار همین دیروز بود تو فصل زیبای زمستون به دنیا اومدی با حضورت گرما را به خونه آوردی دخترم ،آرميتا عزيزم تو يک هفته زودتر از زماني که تعيين شده بود پا به اين دنيا گذاشت تا اينکه بالاخره ساعت 7 صبح روز يکشنبه 1 اسفند ماه در بيمارستان اميرالمومنين به دنيا آمدي  در هنگام تولدت به هوش بودم و اولين نفري بودم که صدا ي زيبايت را شنيدم بعد خاله ماماني آرميتا را نشانم دادنميدوني چه حس زيبايي بود حس مادر شدن بعد خاله شما را برد نشان بابايي و مامانجوني ...
22 اسفند 1391

بدون عنوان

خاطرات گذشته از آرمیتا گلی قبل از تولد 2 سالگی     قشنگ ترین آفریده خدای مهربون سلام روز شمارم واسه رسیدن روز میلادت آغاز شده نزدیک دو سال از بودن با تو میگذره با بودنت واقعا خوشحال و خوشم آخه تو خودت نمی دونی که بهترین هدیه خدایی تنها ۲روز دیگه مونده تا تولد دو سالگیت را با هم جشن بگیریم حالا میخوام تغیراتی که در هر ماه کردی برای خودم یاد آوری کنم چه روزهای زیبایی را گذراندم ۱ ماهگی یک ماهگی بیشتر گریه میکری وقتی سر حال بودی برامون میخندی ۲ماهگی ۲ ماهگی کم کم شروع کردی با زبون خوشگلت کمی حرف زدن ۳ماهگی  ۳ماهه بودی  به کمر  میچرخیدی ر...
22 اسفند 1391

دزد اومده تو خونه _ برای اولین بار رفته

دزد اومده تو خونه _ برای اولین بار رفته سلام گل مامان ببخشید چند روز بیشتر به تولدت نمونده اما نتونستم بیام برات مطالب بنویسم   عزیز دلم اتفاقی افتاد اصلا حوصله کاری رو دیگه ندارم ۱۹ بهمن پنجشنبه شب دزد اومد خونمون ساعت ۱۱:۳۰ شب از خونه زدیم بیرون بعد بابایی ساعت ۱۲ شب برگشت خونه کار داشته میببینه همسایه ها دم در بودن در خونه باز هستش وقتی میفهمه خیلی نگران میشه چون تمام طلاهایمان  سر میز آرایش بود حتی مال شما خدا خواسته بود کور بشه نبینه فقط تو کیف سامسونت بابایی قفلش را شکسته بود یه سکه طلا برای خانم طلا خریده بودم برده بود بعد بابایی میره آگاهی خبر میده میاد بعد اومد دنبال ما از خونه باباجون ا...
22 اسفند 1391

ولنتاین مبارک

ولنتاین مبارک       قلبمو هدیه می دم بهت . مواظبش باش . نه به خاطر اینکه قلبمه به خاطر اینکه تو توشی عزیزم ولنتاین مبارک عسلم م م من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو ، به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو ، من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو   [ پنجشنبه بیست و ششم بهمن 1391 ] [ 6:39 بعد از ظهر ] [ مامان آرمیتا ] [ 4 نظر ] ...
22 اسفند 1391

رفتیم دزفول و عقد کنان

رفتیم دزفول و عقد کنان       سلام به گل خونه ما روز پنجشنبه ظهر ساعت ۳ بود حرکت کرديم به سمت دزفول باران شديدي ميامد از صبح قربونت برم تو هم وسط نشستي برات کمربند ايمني بستم نشستي براي خودت پفيلا و چيپس خوردي بعد اومدي تو بغل ماماني خوابيدي ساعت۵:۳۰ دزفول بوديم اونجا با بچه ها بازي کردي بعد آماده شديم رفتيم خونه عروس چون عقد کنان پسرعمو بابايي بود  صادق و نوشين جان پيوندتان مبارک انشالله در کنار هم ساليان سال خوشبخت باشيد خيلي خوش گذشت از دخمل طلا چند تا عکس گرفتم بعد خوابيدي بعد که بيدار شدي انگار شارژ شده بودي يه عالمه تو بغل بابايي رقصيدي دست ميزدي همش ميگفتي علوسه علوسه قربو...
22 اسفند 1391

تولد قمری آرمیتا - میلاد حضرت رسول

تولد قمری آرمیتا - میلاد حضرت رسول       بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت / تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت رسید شادى شیعیان به عرش اعلى / چونکه شد نور رخ احمد و صادق هویدا میلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفرصادق علیه السلام مبارک     ۱۶ ربيع الاول تولد۲سالگي  آرميتا گلي در ماه قمری بود شب تولد ميلاد حضرت رسول و امام جعفر صادق ۲ سال پیش چشمهایت را به جهان هستی گشودی و قدمهای کوچکت که سراسر از محبت الهی بود  فرشته مهربون خدا به به ما هدیه داد خدا یا شکرت به خاطر همه خوبیهایت ومن را لایق مادر بودن کردی  این حس زیباست با تمام وجود حس میک...
22 اسفند 1391

23 ماهگی - خداحافظی از شیر مادر

23 ماهگی - خداحافظی از شیر مادر     دیروز ۱/۱۱/۹۱ عزیز دلم ۲۳ ماهگیت مبارک   دقیقا یک ماه دیگه شما یک دختر ۲۴ ماهه یعنی ۲ ساله میشی گل خونه ما  همه میگن چه زود گذشت ولی برای من لحظه به لحظه ی که میگذشت لحظات همراه با سختی ولی شیرین و چه لذتی بالاتر از این آرمیتا عشق کوچولو ما داره کم کم بزرگ بزرگ میشه با جملات بازی میکنه خدا را شکر حرف زدنات بهتر شده تا هر چی جدید میشنوی مثل طوطی زود میگی   یا هر کاری جلوت انجام بدیم سریع تو اون کار را میکنی ماشالله اینقدر شیطون شدی عزیز دلم مامانجون بهت میگه اسمت چیه میگی آرمیتا بهت میگه فامیلت چیه اقی پور (تقی پور) قربونش بر...
22 اسفند 1391